اولین واژهای که با فریلنسر در ذهن بسیاری از افراد تداعی میشود، ازادی عمل و بیقیدی به زمان و مکان است؛ اما باید بدانید که یک فریلنسر مشکلات فراوانی در زندگی باید از سر بگذراند، از جمله مشکلات مالی. برای پیروزی بر مشکلات مالی فریلنسر به عنوان یک دورکار چه باید کرد؟ در ادمه با راههای مقابله با مشکلات مالی فریلنسر آشنا شوید!
فریلنسینگ یا آزادکاری حرفهای است که در آن بدون نیاز به مکان خاص و حتی زمان مشخص میتوانید با کارفرماهای مختلف از طریق اینترنت و دورکاری همکاری کنید و درآمد خوبی هم به دست آورید. این درآمد خوب فقط در تئوری به این سادگی نوشته و خوانده میشود. زمانی که بخواهید به درامد خوب حاصل از دورکاری برسید میبایست برنامهریزی دقیق و همچنین حوصله کافی داشته باشید. در ادامه با نیک پرداخت همراه باشید تا با مشکلات مالی فریلنسر از زبان یک فریلنسر حرفهای آشنا شوید:
من یک فریلنسر هستم!
چند سال پیش بود که من سربازی خود را بعد از یک سال و اندی ماه تمام کردم. درست اول فروردین. از آن روز تصمیم گرفتم دوباره به کار قبلی خودم یعنی فریلنسینگ برگردم. چرا که به من اثبات شده بود نمیتوانم در جمعی که یک مدیر مستبد و همچنین شرایط کاری سخت به مانند ساعت کاری بدون انعطافپذیری کافی داشته باشد، کار کنم. تازه سربازی را تمام کرده بودم و با اندک پولی که در حسابم بود میتوانستم به تنهایی زندگی کنم اما تا به کی؟ هنوز آن روزها نتوانسته بودم خودم را به عنوان یک فریلنسر و آزادکار قبول کنم. چرا که هر روز یک مشکل جدید داشتم.
مشکلات مالی فریلنسر
مشکلات بزرگی پیش روی من بود از جمله پیدا کردن کارفرما. چه کسی میتوانست به من اعتماد کند. کدام کارفرما به کارگذاری که نه دیده است و نه چیزی راجع به او به جز یک رزومه دارد، کار و حقوق خواهد داد. مشکل بزرگ دیگر این بود که من کارفرما را باید از کدام آگهی پیدا میکردم. حتی اگر موفق به پیدا کردن او میشدم، نمیدانستم چقدر حقوق خواهم داشت و چه کاری باید انجام دهم. بزرگترین مشکل زمانی به وجود میآید که شما روی پای خودتان ایستاده و هر ماه نیاز داشته باشید که مبلغی به عنوان کرایه خانه یا هر هزینه دیگری پرداخت کنید. در این صورت، اگر ماهی بدون پروژه یا کارفرما باشید چه باید کنید.
حالا بعد از گذشت چند سال از این ماجرا، من هنوز یک فریلنسر هستم و خواهم ماند. چرا که هیچ شغلی به اندازه یک آزادکار نمیتوانست من را راضی و خوشحال کند. اکنون که خودم را یک فریلنسر میخوانم، به یاد همه مشکلاتی که از سر گذراندم هستم. موانعی که هر کدام میتوانستند من را منصرف و به یک کار اجباری سوق دهند؛ اما هرگز دست نکشیدم. چرا که کاری که دوست داشتم را پیدا کرده بودم و نمیخواستم آن را از دست بدهم. اگر هنوز هم حق انتخاب میان یک کارمند و یک فریلنسر در اختیارم باشد، با وجود مشکلاتی که تجربه کردهام، فریلنسر را انتخاب میکنم.
به عنوان یک فریلنسر برای مقابله به مشکلات مالی فریلنسر چند پیشنهاد دوستانه به شما دارم:
از هیچ شروع کن
من تازه از سربازی برگشته بودم، به جز یک کارت پایان خدمت به درد نخور، یک مدرک دانشگاهی معتبر ولی باز هم به درد نخور و مقدار کمی پول هیچچیز نداشتم. البته به لطف دانشگاه لپتاپ و یک مودم خانگی هم داشتم. پول من ان قدری نبود که بخواهم با ان شرکت راه بیندازم، مغازهای باز کنم یا هر کار دیگری که صرفه اقتصادی داشته باشد، راه اندازی کنم؛ بنابراین، تصمیم گرفتم که خودم رئیس خودم باشم. مثل روزهایی که به عنوان یک مترجم آزادکار در دوران قبل از سربازی شروع به کار کرده بودم. تجربه به من نشان داده بود که هیچ وسیله زیادی برای شروع لازم ندارم.
اگر قصد دارید که یک فریلنسر شوید، حتماً نیاز به یک لپتاپ و مودم دارید. مطمئن شوید که از نظر اینترنت و استفاده از کامپیوتر هیچ مشکلی نداشته باشید. منظورم باز و بسته کردن ویندوز نیست. بتوانید به عنوان یک مترجم، طراح و هر کار فریلنسینگ دیگر با لپتاپ کار کنید. لازم نیست لپتاپ شما برای یک مترجمی مک بوک پرو جدید باشد. یک لپتاپ قدیمی هم جوابگو است؛ اما برای کارهای گرافیکی شاید لازم باشد کمی لپتاپ شما قویتر شود. در شروع کار، هیچ وقت خرج زیادی برای فریلنسینگ نکنید. چرا که ممکن است بعد از مدتی دلتان نخواهد ادامه دهید. با حداقل وسایل شروع به کار کنید و اگر تصمیم جدی به ادامه داشتید، وسایل تکمیلی خریداری کنید.
من به عنوان تولید کننده محتوا دورکاری، بعد از چند ماه متوجه شدم که نیاز به دو مانیتور جداگانه دارم، پس مقداری از حقوق خودم را صرف خرید یک مانیتور چند ده اینچ بزرگ کردم تا هم کارایی خودم بهتر شود و هم سرعت کار کردن افزایش یابد.
روی خودت سرمایهگذاری کن
من سرمایه اندکی داشتم و نمیتوانستم این سرمایه را در راه فریلنسینگ خرج کنم، میبایست صرفهجویی میکردم. کاری که سخت در انجام دادن ان ناتوان هم بودم. لازم بود قانون «پول بده، پول بگیر» را بشکنم. برای این کار، راه سختی در پیش داشتم.
در اول راه بودم، کسی ان چنان من را نمیشناخت و میبایست خودم را به دیگران معرفی میکردم. مسلماً بهترین راه برای شناساندن خود به کارفرماها، طراحی سایت تولید محتوا و قرار دادن نمونه کارها روی سایت بود. داشتن یک سایت به ظاهر کوچک و مناسب نیاز به خرید دامنه، پول دادن به طراح گرافیکی و همچنین صرف زمان زیاد برای نوشتن محتوا و قرار دادن ان ها روی سایت میخواست که من هیچ کدام آنها را نداشتم. چاره چه بود؟
سرمایهگذاری روی خودم. کاری که کردم همین بود. از آقای مارک زوکربرگ تشکر میکنم که فیسبوک را در اختیار من گذاشت تا پروفایل کاری ایجاد کنم. همچنین او را به خاطر اینستاگرام رایگانش همیشه دعا میکنم. این دو توانستند من را به عنوان تولید کننده محتوا به کارفرمایان معرفی کنند. علاوه بر این، پروفایل و رزومه کاری خودم در شبکه لینکدین را تکمیل کردم و در وضعیت خودم عنوان: جویای کار قرار دادم.
آنچه که شما به عنوان سرمایهگذاری روی خودتان باید انجام دهید، استفاده از شبکههای اجتماعی برای نشان دادن خود به دیگران از جمله کارفرمایان است. اگر طراح گرافیک هستید، نمونه کارهای خود را روی اینستاگرام قرار دهید. اگر مترجم هستید، نمونه ترجمههای خود را روی لینکدین منتشر کنید. همچنین به جای اینکه پول بیزبان را به جیب سودجویان خالی کنید، برای برطرف کردن مشکلات مالی فریلنسر از اینترنت و دیگر فریلنسرهایی که میشناسید، برای پیدا کردن کار و کارفرما راهنمایی بخواهید
فکر ماههای قحطی باش
به صورت ایدئال، پول به حساب شما اگر کارمند هم باشید واریز میشود و سپس مقداری از ان خرج و مقداری از ان باقی میماند؛ اما به عنوان یک فریلنسر هیچوقت اطمینان نداشته باشید که این روند هر ماه و هر روز ادامه خواهد داشت. همین حالا که با شما در حال مکاتبه میکنم نگران پروژه یک ماه بعدی خودم هم هستم.
در طول چند سالی که به عنوان یک آزادکار مشغول به فعالیت هستم و گذران زندگی من از این طریق انجام میشود، بارها شده است که حتی ناهار و شام خوردن را به علت فراوانی کار و پروژههای خوبی که داشتم، فراموش کردهام. در عوض ماههایی بوده است که من آنها را ماه قحطی و خشکسالی مینامم چرا که هیچ پروژه و کاری برای انجام دادن وجود نداشته و من فقط از آنچه در ماههای پرباران کسب کرده بودم، استفاده میکردم.
آنچه که من در طول سالهای کاری تجربه کردهام در چند جمله کوتاه خلاصه میشود. یک اینکه برای حل مشکلات مالی فریلنسر به جای پول خرج کردن و خالی کردن حساب خود طی هر ماه به فکر ماههای قحطی هم باشید و مقداری پول برای روز مبادا نگه دارید. همچنین اگر واقعاً توان کاری بالایی دارید، کارفرمایی مطمئن پیدا کنید و از او بخواهید که مدت زمان معینی را برای داشتن حداقل حقوق ماهانه تعیین کند. اگر او عادل باشد، شما شانس خواهید آورد و به مقداری زیادی در حاشیه امن بیپولی خواهید بود؛ اما اگر کارفرما قبول نکرد، سعی کنید با کسب تجربه پروژههای کاری مختلفی را قبول کنید تا اگر یکی از آنها تمام یا کنسل شد، دیگری بتواند شما را سرپا نگه دارد. البته این کار نیاز به مدیریت زمان فوقالعاده قوی دارد.
اشتباه کن و یاد بگیر
بگذارید با شما صادقانه صحبت کنم. دوست ندارم یک موعظهگر تمامعیار درست به مانند فریلنسری که در سایت قبلی شما را به انجام دادن یک، دو، سه و در نهایت سی و شش روش مختلف موفقیت در آزادکاری کرده است، باشم. به شما میگویم که همه پندهای من به شما فقط یک راهنمایی و تجربه شخصی بوده است که با سعی و خطا به دست آمده و برای موقعیت شمایی که من نمیدانم کجا و چه کسی هستید، نوشته نشده است.
روزی که من شروع به آزادکاری کردم، هیچ کسی در خانواده من جز مهندسی و دکتری کار دیگر نکرده بود. هیچ یک از دوستان و اطرافیانم حتی نمیدانستن که من کار میکنم یا همیشه جلو لپتاپ بازی میکنم. همه چیز برای من غریبه در شروع کار غریبه و ناآشنا بود. یک قدم از من دورتر فضایی سیاه و بدون اطلاعات در برابر دورکاری بود.
بنابراین سعی کردم راه خودم را بسازم. حتی اگر به قیمت دشواری، سختی و شکست باشد. آنچه که شما باید بدانید این است که هیچ کس نمی تواند راه شما را مشخص کند. هیچ کس جای شما نیست و هیچ کس هم به جای شما کار نخواهد کرد. پس اگر احساس میکنید و میدانید که با شناخت قبلی از خودتان میتوانید یک فریلنسر موفق شوید، همین امروز شروع کنید و از شکست خوردن نترسید.
اگر شما یک فریلنسر باتجربه هستید، نظرات خودتان در مورد مشکلات مالی فریلنسر را زیر همین پست برای دیگر دوستان جدیدمان اضافه کنید. اگر یک فریلنسر تازه کار هستید، مشکلات خود را بیان کنید تا شاید دیگران به شما راه حل مناسبی پیشنهاد دهند. ناخدا و ملوان کشتی زندگی خودت باش.